ضعف و تجزیه ساختار
سیاسی و متأثر از آن، منازعات قومی و مذهبیکه متعاقب مرگ اورنگزیب، آخرین
امپراتور مقتدر گورکانی، بهوقوع پیوست؛ زمینة سلطه کمپانی انگلیسی هندشرقی را بر
شبهقاره هند فراهم کرد. در این راستا، چرایی و چگونگی سلطة استعمار انگلیس بر شبهقاره
و تأثیرات آن بر شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مسلمانان، از مباحث اساسی تاریخ
اسلام و جهان است. گذشته از آن، درهم تنیدگی زندگی مسلمانان و اروپائیان در هند و
مواردی چون فعالیتهای تبلیغی میسیونرهای مذهبی مسیحی و رواج مظاهر فرهنگی غرب،
هند تحت سلطه استعمار برای مطالعات مرتبط با اسلام و مسیحیت و در چشمانداز کلی
اسلام و غرب حائز اهمیت است. در نهایت، گذشته از بررسی حکومتهای محلی و جوامع
اسلامی شبهقاره، نظیر اهلسنت، شیعیان و فرقههای منسوب به آنها، مانند خوجهها و
بهرهها و چگونگی مناسبات آنها با استعمار انگلیس، سیر تحولات جریان پاکدینیکه از
سده بیستم، با عنوان بنیادگرا شناخته شدند، نیز برای فهم جریانهای تندرو اسلامیِ
جدید، چون طالبان، اهمیت فراوانی دارد.